حکایتی بسیار آموزنده: بهلول عاقل و شیخ جنید بغداد

گاهی اوقات که می خواهم نکاتی را  در یادداشت هایم اشاره کنم در حکایت ها پیدا می کنم تا با زبان شیرین تر نکات را منتقل کنم:

آورده‌اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او….

شیخ احوال بهلول را پرسید.

گفتند او مردی دیوانه است.

گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.

(بیشتر…)

Read More
مبین سافت دی ۲۸, ۱۳۹۱ 0 Comments