فلسفه کتابداری و اطلاعرسانی
فلسفه کتابداری و اطلاعرسانی، دستگاهی از مفاهیم و نظریههاست که زیربنای اندیشهها و فعالیتهای کتابداری و اطلاعرسانی، و راهنمای کارِ [۱] این رشته است؛ بنابراین پرداختن به فلسفه این رشته مستلزم طرح پژوهشها، نظریهها، و روششناسیهایی است که عملا براین رشته و حرفه تأثیرگذار بوده و هستند. پاسخ به دومین پرسش وابسته به پاسخ نخست است و آن اینکه مفاهیم فلسفی و نظریهپردازیها در این رشته هنوز فاقد انسجام لازم است. به عبارتی، کار انجام شده بر روی مبانی نظری رشته به لحاظ کمی و کیفی در حدی نبوده که فلسفه کتابداری و اطلاعرسانی بتواند بهصورت شاخهای مستقل و منسجم مثل فلسفه علم، فلسفه تاریخ، فلسفه روانشناسی، و فلسفه دین اظهار وجود کند: تا به حال درسنامههایی باعنوان “فلسفه کتابداری و اطلاعرسانی” تدوین نشده است که حاصل و نشانه پژوهشهای مقطعی و تداومی در این زمینه باشد. حتی در «دایرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی»، سخن در مورد فلسفه رشته ذیل مدخل فلسفه علم (با تیتر فرعی کاربرد فلسفه علم در کتابداری و اطلاعرسانی) آمده است. دهها نقل قول نیز از صاحبنظرانی چون پییرس باتلر، بیرگر یورلند [۲]، ویلیام ای. مک گرات، کی.ای. پتیگرو [۳]، کریشان کومار، رونالد آر. پاوئل [۴]، چارلز اچ. بوشا، استفان پی. هارتر، لوئل مارتین [۵]، ویلفرد لنکستر، جس. اچ. شرا، توماس دبلیو. شونیسی [۶]، گای گاریسون، جفری ان. گاتن، و اریک تراهان مؤید ضعف نظریهها بهویژه پژوهشهای بنیادی در این رشته است. علاوه بر این، مباحثات و بلکه مناقشات بسیاری صرف پرسشهایی از این قبیل شده است که آیا کتابداری و اطلاعرسانی دو حوزه مجزا و مستقل است یا یکی زیرشاخه دیگری است؟ آیا اطلاعرسانی از ترکیب کتابداری و علم رایانه زاده شده یا علم کتابداری و علم اطلاعرسانی هر دو زیرشاخههایی از مدیریت اطلاعات هستند؟ البته در طول چند دهه، لحن مدافعان و مخالفان جدایی کتابداری و اطلاعرسانی تغییر کرده و جدلهای خصومتآمیز نخستین، به گفتوگوهای سازندهای متمایل شده است، اما هیچ یک از این دیدگاهها بهصورت پارادایم مشخصی تبیین و تثبیت نشده و غالبآ به شرح اشتراکات و افتراقات این دو حوزه اکتفا شده است. مثلا تامس وال، ضمن برشمردن اشتراکات کتابداری و اطلاعرسانی، بدون اشاره به رابطه این دو حوزه تفاوتهای مهم آنها را اینگونه برمیشمارد: